خسته ترینم....

ساخت وبلاگ

امکانات وب

به شیشه های مات ها می کردم. به صورتیِ شکوفه هایِ تازه شکفته یِ بادام نگاه می کردم. اشک به چشمانم می دوید. پس می زدم. خنده به لب می جهید. رهایش می کردم. در حافظ خوانی به "بارِ دل مجنون و خَمِ طُرّه ی لیلی" رسیده بودم...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 130 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32

جوری بهم گفت "تو جلادی جلاد" که از شنیدن هزار هزار "دوستت دارم" برام شیرین تر بود...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 144 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32

جرعه جرعه جاری کردمت در زمان، در کاغذ، در شعر و شراب، در سیگار و شب... تو اما قطره قطره هم کم نشدی...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 211 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32

که چشمانش "دوستت دارم" را به هزار زبان در انکار بودند...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 117 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32

باید از قهقهه ی تو یه شهر جدید بسازم. باید از قهقهه ی تو آن قدر بنوشم که سیر و سیراب شوم. باید با قهقهه ی تو زندگی کنم. باید با قهقهه ی تو انتقام تمام آن روزهایی را که به اسم زندگی، زندگی را کشته ام را از زندگی بگیرم. باید از قهقهه ی تو شعر بگم. باید با قهقهه ی تو تمام زخم هایم را التیام دهم. فقط قهقهه بزن...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 100 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32

فریبِ گناهِ اولی، لذتِ گناهِ دوم، ارتکابِ گناهِ سوم...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 110 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32

قضیه این بود که تو آتش می افکندی و من خرقه یِ ابراهیمم را در خانه جا گذاشته بودم. قضیه این بود که تو بت بودی و من تبر نداشتم. قضیه این بود که طوفان به پا می کردی و من جایِ ساختِ کشتی را گم کرده بودم. قضیه این بود که تو در تپه هایِ جلجتا قدم می زدی و من از نجاری هیچ نمی دانستم...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 126 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32

یک بود. فروردین بود. تو پیراهن یقه مردانه ی سفید پوشیده بودی. تو گره پاپیون قرمزت را آنقدر محکم بسته بودی که انگار اگر همه ی جهانیان هم جمع بشوند نمی توانستند آن را باز کنند. و موهایت را...موهایی را ک خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 107 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 21:32